مولانا

زندگينامه شاعران و نويسندگان بزرگ ايران و جهان
موضوع جدید ارسال پست
mahdyar
چشم و چراغ سایت
چشم و چراغ سایت
پست: 2032
تاریخ عضویت: شنبه 21 آبان 1384, 12:00 am
محل اقامت: عيبي يخ‌دي‌بابا
تشکر کرده: 2 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه

مولانا

پست توسط mahdyar »

.
تصویر


جلال‌الدين محمد بلخي معروف به جلال‌الدين رومي، جلال‌الدين بلخي، رومي، مولانا و مولوي (۶۰۴ - ۶۷۲ (قمري)) از زبده‌ترين عارفان و يكي از مشهورترين شاعران فارسي‌زبان به شمار مي‌آيد.
نام او محمد و لقبش مولوي و مولانا و ملاي روم و مولوي رومي و مولوي روم و مولاناي روم و مولاناي رومي و جلال‌الدين محمد رومي و مولانا جلال‌بن محمد و مولوي رومي بلخي شهرت يافته و از برخي از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خموش» و «خامش» دانسته‌اند.
خانوادهٔ وي از خانواده‌هاي محترم بلخ بود و گويا نسبش به خليفهٔ اول ابوبكر مي‌رسد و پدرش هم از سوي مادر به قولي دخترزادهٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند «بديع‌الزمان فروزانفر» از مولاناشناسان نامدار با ارائهٔ دلايل كافي اين نظريه را رد كرده‌است

مولوي در مورد خويش چنين سروده‌است:

هوسي است در سر من كه سر بشر ندارد
من از اين هوس چنانم كه ز خود خبر ندارم

دو هزار ملك بخشد شه عشق هر زماني
من از او به جز جمالش طلبي دگر ندارم


زندگي‌نامه
مولانا در سال ۶۰۴ قمري در بلخ زاده شد، چون محمد خوارزمشاه با مشايخ از راه كم لطفي پيش مي‌رفت، پدرش بهاءالدين تاب نياورده و در سال ۶۰۹ با خانوده‌اش خراسان را ترك نمود. مدتي در وخش و سمرقند بسر برد. آن‌گاه از راه بغداد به مكه رفت و پس از نه سال اقامت در الجزيره به دعوت كيقباد سلجوقي كه صوفي‌مشرب بود به قونيه پايتخت سلجوقيان روم رفت.

جلال‌الدين پس از مرگ پدرش در سال ۶۲۸ قمري، نزد برهان‌الدين ترمذي كه از شاگردان پدرش بود شاگردي كرد و مدتي هم‌نشين شمس تبريزي شد .
مولانا به سال ۶۷۲ ديده از جهان فرو بست و در همان قونيه دفن شد. آثار وي به بسياري از زبان‌هاي زنده دنيا ترجمه شده‌اند و در اروپا و امريكا شهرت بسيار دارند. (البته بايد اين نكته ذكر شود با اينكه كتاب مولانا در سالهاي گذشته پرفروشترين كتاب آمريكا بوده است ولي با دستكاري بوده و فقط قسمت‌هاي عاشقانهء كتابهاي مولانا در آن كتاب‌ها به چاپ رسيده و قسمتهاي عارفانه كتاب حذف شده است)


مثنوي معنوي
مولانا كتاب معروفش مثنوي معنوي را با بيت معروف «بشنو اين ني چون شكايت مي‌كند/از جدايي‌ها حكايت مي‌كند» آغاز مي‌كند.
در مقدمهٔ كاملاً عربي مثنوي معنوي نيز كه به انشاي خود مولانا است، اين كتاب «اصول اصول اصول دين» ناميده مي‌شود («هذا كتابً المثنوي، و هّو اصولُ اصولِ اصولِ الدين»).

مثنوي حاصل پربارترين دوران عمر مولاناست. چون بيش از پنجاه سال داشت كه نظم مثنوي را آغاز كرد. اهميت مثنوي از آن رو نيست كه يكي از آثار قديم ادبيات فارسي ايران است بلكه از آن جهت است كه براي بشر سرگشته امروز پيام رهايي و وارستگي دارد. مثنوي فقط عرفان نظري نيست بلكه كتابي است جامع عرفان نظري و عملي.

او خود گفته‌است: «مثنوي را جهت آن نگفتم كه آن را حمايل كنند، بل تا زير پا نهند و بالاي آسمان روند كه مثنوي معراج حقايق است نه آنكه نردبان را بر دوش بگيرند و شهر به شهر بگردند.»
بنابراين، عرفان مولانا صرفاً عرفان تفسير نيست بلكه عرفان تغيير است.


ترك نشان‌دادن مولانا
تركيه در برنامه‌هايي كه به مناسبت سال جهاني مولانا برگزار كرده‌است، تلاش كرده‌است كه مولانا را به عنوان يك چهره ترك مطرح كند و به جاي مولانا از نام «رومي» استفاده كند و اين در صورتي است كه وي به قول دكتر ميرجلال‌الدين كزازي، مولانا پژوه شناخته‌شده، حتي يك بيت شعر هم به تركي نسروده است و زاده بلخ مي‌باشد. وي همچنين در مثنوي معنوي سفارش به سخن گفتن به پارسي كرده‌است:

پارسي گو گرچه تازي خوشتر است عشق را خود صد زبان ديگر است


اميدوارم بتونم به زودي براتون قسمتهايي از مثنوي رو تو سايت بزارم تا هم استفاده كنيم و مهمتر اينكه راجع به مولانا و كتاب‌هاش فقط حرف نزده باشيم


ان الله مع الصابرین

انسان برای پیروزی آفریده شده است او رامی توان نابود کرد ولی نمی توان شکست داد.
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

خیلی عالیه منم کمکت میکنم :wink:
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا

یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضه اومید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “زندگينامه شاعران و نويسندگان”