خيانت

در این انجمن میتونید سروده های خودتون رو بنویسید و دوستان در مورد آنها اظهار نظر کنند
موضوع جدید ارسال پست
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

خيانت

پست توسط fire »

از خون دل بريزم باده درون جامي ........... هر وقت شنيده باشم از عشق يار نامي
آن عشق سركشيده كز جان وتن رهيده ... مجنون ز آن چشيده ليلش دهد پيامي
قلبي به جان سردم مرهم به روي دردم ... پايي كه در نوردم ذلت ز روي خامي
ناگه صداي پايي بردش برون ز مايي ....... كان عشق و جانفدايي بسته به تك سلامي
در كام ديگري خفت قلبم ز آن برآشفت ... آرام به گوش من گفت جستي زنم ز بامي
حرف دلم چه زيبا زجرش به من هويدا .... ليكن تو اي خدايا بشنو ز من كلامي
من بنده اي حقيرم جان را ز تن نگيرم .... تا لحظه اي كه ميرم گيرش تو انتقامي
آخرین ويرايش توسط 1 on fire, ويرايش شده در 0.


fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

امشب به قصد شعري ...دستم قلم گرفتم
تا تازه اي كنم باز ...دردي به جان سزارا
دردم همه توانم... بيرون كشد ز جانم
ليكن به جان نشانم .. تا جان كند مدارا
ابليسك سياه بخت .. دريده اي به كس رخت
خوابيده اي به هر تخت .. عشقت به من چه كار آ؟؟
تو زاده ي زنايي .. از آدمان جدايي
دختر تو از كجايي ... افتاده اي ز خارا ؟؟
ابليس تو را بياموخت .. در آتشي كه افروخت
سنگي به قلب تو دوخت .. تا بشكني تو مارا
...........
......
...
sahel
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 1958
تاریخ عضویت: دوشنبه 27 مرداد 1382, 12:00 am
محل اقامت: فارس / لارستان
تشکر کرده: 4 دفعه
تماس:

پست توسط sahel »

8)
؟
! There is no finish Line !
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

چي شده؟؟؟
دركش سخته ؟؟؟
آخرین ويرايش توسط 1 on fire, ويرايش شده در 0.
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

وقتی که بارون میاد.....میریزه روی تنم
تو میای تو یاد من ..... باز می لرزه بدنم
می باره بارون و باز .... خیس شده همه تنم
این صدای بارونه ...... میگه بازنده منم
همه هستی مو دادم.... به پای یه بی وفا
اون پاش و گزاشت رو من .... بی وفای رو سیاه
همه دنیام و گرفت ... حتی اشکام و ندید
وقتی فهمید میخوامش .... از رو بوم دل پرید
آره تو بردی عزیز ...... توی این بازی نحس
تو برنده گلی ......... سهم من خاره و خس
برو از یاد من و ......خا طراتتم ببر
دل من شیشه ای بود ..... یه دل سنگی بخر
یه دل سنگی و سخت...... که بمونه زیر پات
دل من سنگی نبود .... شکستش و شدش فدات
fire
فروم باز
فروم باز
پست: 1977
تاریخ عضویت: دوشنبه 30 بهمن 1385, 12:00 am
محل اقامت: تالار گفتمان
تشکر کرده: 3 دفعه
تشکر شده: 13 دفعه
تماس:

پست توسط fire »

وقتی که چهره ی شب ...... خواب فردا رو می دید
وقتی که عروس من ..... طرح خیانت می کشید
آسمون دلش شکست ..... نعره ای زد سر اون
گفت برو هرزه ی ننگ ...... زیر سقف من نمون
ولی نعره های اون ...... تو گوشش اثر نکرد
اون خوابیده بود رو تخت ..... توی آغوش یه مرد
روی اون تخت کثیف ...... یه هم آغوشی مست
تخت پر از وسوسه بود ..... واسه اون خائن پست
توی اون لحظه ی شوم ...... من بی خبر ز ننگ
زیر بارون خدا ...... توی فکرای قشنگ
وقتی که چهره ی شب ...... بار و بندیلشو بست
یه نفر یه حرفی زد ....... که یهو دلم شکست
گفت تموم این شبها ...... که گذشته بی صدا
با عروس قصه هات ...... یکی داشته گفته ها
ای خدا لطفی بکن ...... داره می سوزه تنم
اون خوابیده روی تخت ..... اون که بیداره منم
.....................................................
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “اشعار شما”