برای تو...

در این انجمن میتونید سروده های خودتون رو بنویسید و دوستان در مورد آنها اظهار نظر کنند
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

برای تو...

پست توسط Sita »

برای تو...
برای تو که از همه واسم عزیزتری
برای تو که از هر کسی بیشتر ازت بدم میاد
برای تو که از وجودت میترسم
و برای تو که دوستت دارم


دوستت دارم قدر یه دنیا
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

سلام
خوبی؟.....خیلی وقته که یه گوشه نمیشینم وباچشمهای گریون شعرها ونامه هایی رو که هیچوقت به دستت نمیرسه رو واست نمینو یسم
چون همشون تکراریه
همه ی نامه هام بوی غم میدن
تو همشون از بی کسی گفتم
توی همشون گفتم دوستت دارم
توی همشون خواهش کردم که برگردی
و همشون رو با اشک نوشتم
میخوای بعضی از نامه هام رو برات بنویسم؟
میدونم که جوابت منفیه ولی من مینو یسم
.....................................................
سلام
سلامی به تو بهترین کسم
نمیدونم الان کجایی و داری چیکار میکنی نمیدونم با کی ای و به چی فکر میکنی
اما من الان طبق معمول دارم به تو فکر میکنم
به اینکه امروز تولدته به این که قول داده بودم برای تولدت بیام
وبه اینکه چی برات بگیرم که لایقت باشه
نمیدونم چرا هنوز هم نمیتوم ازت بگذرم حتی حالا که ....
هیچوقت دوست نداشتم عاشق بشم اما تو نذاشتی
دیر شناختمت وگرنه بهت دل نمی بستم
نمیخوام حتی روز تولدت از غم وغصه بگم
فقط همینو بدون که من هنوز هم منتظرتم
تولدت مبارک
دوستت دارم قدر یه دنیا
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

روز تولد تو روز وصل دوبارست
روز دوباره بودن .روز جشن این قلب پاره پارست
روز تولد تو روز قشنگ عاشقا
روز جشن قلبهای تا به تا
روز تولد تو جشن من هم هست
روز عاشق شدن این دل سادست
جشن تولد تو جشن گلهای سفید
جشن گلهای عاشق توی روزهای امید
جشن تولد تو جشن سپیده هم هست
جشن قشنگ رنگ آبی آسمونی ست
تو امروز جشن گرفتی و من دورم از تو
توی خلوت خودم جشن گرفتم تولدت رو
شمعهای رو کیک من شدند آب آب
کیک من شده پر از شمعهای سوخته تو خیال و خواب
تو خیال من شمعهارو خاموش کردی
هنوز هم باورم نمیشه که منو فراموش کردی
روز تولد تو روز وصل دوبارست
روز دوباره بودن روز جشن این قلب پارست
آخرین ويرايش توسط 1 on Sita, ويرايش شده در 0.
دوستت دارم قدر یه دنیا
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

عشق من كجا بودى تو اون روزهاى بى كسى؟ توى اون روزهاى عاشقى ودلواپسى؟
عشق من دلم تنگه واسه دوباره ديدنت دلم تنگه واسه حتى يه بار بوسيدنت
نميدونم.حسم ميگه دورم ازت خيلى زياد ميگه ديگه فايده نداره اشك ريختن وافتادن به پات
دلم ميگه برم از اين ديار.برم يه جاي دور يه جايى كه همه جاش باشه سوت وكور
برم يه جايى كه نه تو باشى.نه عشق باشه يه جايى كه همه چيزش واسه عاشق شدن من زشت باشه
يه جايى كه من باشم وخدا باشه زندگى پر از حسرت دلها باشه
ميخوام اونجا پر از قصه باشه قصه هاش پر از غصه باشه
ميخوام من هم يه قصه باشم قصه ى يه عشق از دست رفته باشم
ميخوام عبرت باشم واسه همه ولى ميدونم كه حتى اين هم واسم كمه
ديگه خسته شدم ميخوام برم واى! تو كه هنوز نميدونى چقدر تنگه دلم
عشق من يادت مياد روزهاى عاشقيمونو؟ روزهاى دلتنگى و دلواپسيمونو؟
عشق من دلت ميخواد برات بمونم هميشه؟ به خدا اگه بگى آره چيزى ازت كم نميشه
يادم مياد يه روزى معشوقت شدم يه روزى همدم تنهاييها و غصه ى دلت شدم
يه روزى توى آسمون قلبت هزار تا ستاره داشتم همون موقع بود كه توىباغچه ىدلت گل محبت رو كاشتم
ميدونم تقصير من بود كه از تو توى فكرم يه فرشته ساختم من بودم كه مثل احمقها دلم رو به تو باختم
فكر ميكردم موندگارى واسه من منى كه كارم شده بود اشك ريختن
حالا هم كه اومدى برو تنهام بذار عزيز من ديگه ديره واسه ى عاشق شدن
خسته شدم ميخوام برم واى نه!توكه هنوز نميدونى چقدر تنگه دلم
ميخوام تنها بمونم با بىكسيم ميخوام تنهام بذارى باهمه ى دلواپسيم
قصه ى عشق ما همينه قصه ى دل باختن منو تنها گذاشتنم با يه عالمه كينه
باز هم ميگم كه قصه ى عشق ما همينه يه روزى هم از ياد ميره اين همه زخم و كينه
نوبتى هم كه باشه يه روزى هم نوبت من ميشه اونوقت ديگه موقع انتقام گرفتن اين زخمهاى تن ميشه
منم ميام بهت ميگم قصه ى نامرديهاتو قصه ى سادگى من ودلسرديهاتو
نوبتى هم كه باشه يه روزى هم نوبت من ميشه يه روزى هم نوبت انتقام گرفتن ميشه
يه روزى باز بهار ميشه زمستون كه موندگار نميشه
تورو به خدا قسمت ميدم اگه يه روزى دلت هواى منو كرد بهش بگو نيستم رفتم يه جاى سرد سرد
تورو به خدا قسمت ميدم كه اگه يه روزى بغضت شكست و منو خواست بهش بگو رفتم ولى هنوز دلم اونجاست
دنيا كه يك جور نميمونه خداى من خودش خوب ميدونه
كه تارو پودم و سردى وجودم داره اسم تورو مى خونه
فقط تنها اين كينه ى ديرينست كه ديگه عشق رو توى تو نميبينه
آخرین ويرايش توسط 2 on Sita, ويرايش شده در 0.
دوستت دارم قدر یه دنیا
nafise
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 385
تاریخ عضویت: دوشنبه 19 خرداد 1382, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر شده: 1 دفعه
تماس:

پست توسط nafise »

فکر میکنم شما این سایت رو با وبلاگ شخصی خودتون اشتباه گرفتین و احساسات خودتون رو نسبت به یک فرد اینجا آوردین . البته نظر مدیران مهم تر است ولی من هم نظرم رو گفتم
در تاریخ زندگی خوانده ام : دوستی یک اتفاق،جدایی یک قانون، و تنهایی یک رسم است.
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

نه نفیسه جون من اینجارو با وبلاگ شخصی خودم اشتباه نگرفتم

درسته که تازه عضو شدم اما کاملاً بلدم که باید چیکار کنم
اگه نظر مدیرهای سایت هم همین بود حتماً همه ی اینارو پاک میکنم
اصلاً هم ناراحت نمیشم
در ضمن این تاپیک رو زدم برای همه ی نامه ها و شعرهای بدون مخاطب
نه فقط برای شعرها و نامه های خودم
دوستت دارم قدر یه دنیا
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

nafise نوشته شده:فکر میکنم شما این سایت رو با وبلاگ شخصی خودتون اشتباه گرفتین و احساسات خودتون رو نسبت به یک فرد اینجا آوردین . البته نظر مدیران مهم تر است ولی من هم نظرم رو گفتم

به نظر من هر کسی می تواند شعر ها و علایقش را اینجا بنویسد و من هیچ مشکلی در این بین نمی بینم . در همین جا از SITA هم تشکر می کنم برای شعر های قشنگش .
nafise
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 385
تاریخ عضویت: دوشنبه 19 خرداد 1382, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر شده: 1 دفعه
تماس:

پست توسط nafise »

من رو به بمباران حرف گرفتین ! 8O
ممنونم :!:
در تاریخ زندگی خوانده ام : دوستی یک اتفاق،جدایی یک قانون، و تنهایی یک رسم است.
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

دارم میام پیشت دوباره----------------------------شاید ندونی که این آخرین دیداره
دارم میام ببوسمت دوبار---------------------------شایدبگی این هم یه نوع آزاره
دارم میام برای آخرین بار---------------------------دارم میام برای آخرین دیدار
شاید فکر کنی دوست دارم یه عالمه-------------اما بدون اینا همش خیاله و خیال ما پر از غمه
شاید خیال تو اینه که من شدم دوباره عاشق-شایدفکر میکنی میخوام بیام پیشت بادلی پرعشق
اما بدون دلم دیگه تاب نداره-----------------------طاقت دیدن کابوس رو توی خواب نداره
شاید بخوای بمونم من برای همیشه------------شاید بگی بدون من دنیا تموم میشه
اما دیگه نمیتونم کنار تو بمونم--------------------بعد تویادم مونده که دیگه از عشق نخونم
میخوام بیام پیشت برای آخرین بار---------------میخوام بیام پیشت برای آخرین دیدار
دیدار ما پر از غمه---------------------------------غصه هامون گریه داره پراز نمه
قرار ما توی بارونه--------------------------------زیر رنگ قشنگ آسمونه

توی نیمه شب وقتی که همه جاسوت وکوره-چشمات روبه آسمون بدوزبه نقطه ای که خیلی دوه
توی آسمون دنبال ستاره ای بگرد که کم نوره-همون ستاره ای که پر شروشوره
کنار ستاره ای که خیلی قشنگه ----------------همون ستاره ای که رنگارنگه
اون ستاره ای که کم نوره منم-------------------اون ستاره ای که خیلی ازت دوره منم
ولی ستاره هامون خیلی به هم نزدیکن--------اونها همدم هم توی شبای تاریکن
ستاره ی تو خیلی پر نوره-----------------------چشم من یکی که واسه دیدنش کوره
حسودیم میشه بهت به خدا--------------------ولی با این همه ستاره هامون نمیشن از هم جدا
تو باچشمای خیره به آسمون-------------------یه شب توی نم نم بارون
میتونی با ستاره ی من صحبت کنی-----------نگو نه.چون فعلاً باید به این وضع عادت کنی
یادت باشه که هر چی بگی من میشنوم------تمام ناز واداهات رو هم به جون دل میخرم
البته فکر نکنی که من دوست دارم------------چون دیگه با عشق وعاشقی سرو کاری ندارم
دوستت دارم قدر یه دنیا
ali-msh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1315
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 29 شهریور 1384, 12:00 am
محل اقامت: آنجا که دل خوش است
تماس:

پست توسط ali-msh »

nafise نوشته شده:فکر میکنم شما این سایت رو با وبلاگ شخصی خودتون اشتباه گرفتین و احساسات خودتون رو نسبت به یک فرد اینجا آوردین . البته نظر مدیران مهم تر است ولی من هم نظرم رو گفتم

خواهشا دوستان به همديگه ضدحال نزنند. اينجا هر چي باشه يه مکان دوستانه است
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

من از خـدا يـه گل خواسـتــم ، اون بـه مـن يـه بـاغ داد من از خدا يه درخت خواستم ، اون به من يه جنگل داد من از خـدا يـه دوسـت خواسـتم ، اون به من تو رو داد
reza_divooneye_number1
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 11
تاریخ عضویت: جمعه 25 آذر 1384, 12:00 am

پست توسط reza_divooneye_number1 »

بهار بود و تو بودي گل بود و تو بودي بهار رفت و تو رفتي خزان شد و نبودي و من، همچون برگي خشکيده در زير پاي عابران شتاب زده خرد شدم
مردی که نان می خورد سیبلش تکان میخورد
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “اشعار شما”