حرف هایی از حرف دل

در این انجمن میتونید سروده های خودتون رو بنویسید و دوستان در مورد آنها اظهار نظر کنند
hasti_n
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 15
تاریخ عضویت: جمعه 1 مهر 1384, 12:00 am

حرف هایی از حرف دل

پست توسط hasti_n »

سلام دوستان عزیز . تو این سایت واسه نوشتن هر چیزی پیدا میشه ولی مشکلی که هست اینه که جایی واسه درد و دل افراد نیست . میخوام از با اجازه شما دوستان و مسئول این بخش اینجا بنویسم . تا شاید راهی باشه که شما دوستان هم درد و دل خودتون رو مثل من بگین.
فقط می خوام اینجا بنویسم چون موقع ثبت نام قول دادین که کلیه اطلاعات در این سایت محفوظ می مونه .
راستی اگه دلتون میخواد که این کار شروع بشه جواب منو همین جا بدین که شروع کنیم .


shaghayegh
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 460
تاریخ عضویت: شنبه 25 مرداد 1382, 12:00 am

Re: حرف هایی از حرف دل

پست توسط shaghayegh »

به نظر من ايده جالبيه ولي بازم بايد ببينيم كه مديران محترم سايت نظرشون در اين باره چيه :wink:
به ياد آرزوهايي كه مي ميرند سكوتي مي كنم سنگين تر از فرياد
hasti_n
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 15
تاریخ عضویت: جمعه 1 مهر 1384, 12:00 am

پست توسط hasti_n »

سلامي دوباره .
هر آدمي واسه اينكه شبا خوابش نبره دلايل خاص خودشو داره . يكي از بچه ها ميگه اگه آدم عاشق باشه اينجوري مي شه .
البته قبول دارم حرفشو از اين نظر كه هر كسي دنيا رو از ديد خودش مي بينه .
يادمه يه جمله از حضرت علي (ع) ديدم كه نوشته بود : دنياي هر كس به وسعت فكر اوست .
ديشب داشتم به اين فكر مي كردم كه دنياي من چقدره؟؟
بچه كه هستيم دنيامون همون خرت و پرتاي دور و برمونه . پدر و مادرمونه و بقيه چيزايي كه وقتي آدم بزرگ ميشه حسرتشو ميخوره .
به سن نوجواني كه ميرسيم پسرا ماشين كوكي هاشون و دخترا عروسكاشونو كم كم كنار ميزارن و دلشون ميخواد كه دنيا رو يه طور ديگه بشناسن .

به سن جواني كه مي رسيم مثل سن الانه من ؛ تو اين سن ما چه جور آدمي هستيم . دنياي ما چي هستش
روزگار غریبیست نازنین
nafise
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 385
تاریخ عضویت: دوشنبه 19 خرداد 1382, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر شده: 1 دفعه
تماس:

پست توسط nafise »

به نظر من كه اين سن بحراني رو تقريبا پشت سر گذاشتم اين دوره انسان فقط دنبال يه آينده روشن ميگرده . وقتي ميبينه دستش به جايي بند نيست دنال يكي ميگرده كه لااقل دركش كنه و حرفاش رو بشنوه و زمانيكه توي انتخاب اين دوست يا يار اشتباه كرد ديگه برگشتي وجود نداره .
ولي اگر انتخاب درستي داشته باشه به اونجايي كه آرزوش رو داشته ميرسه- يعني هم آينده خوب و هم دوست ماندگار.اين دوران بهترين و در عين حال بدترين دوران زندگي ماست.تلخ ترين و شيرين ترين دوراني كه توي عمر آدمي وجود داره.البته بستگي داره كه چه سرنوشتي در انتظارمون باشه و چه راهي رو بريم.
در تاریخ زندگی خوانده ام : دوستی یک اتفاق،جدایی یک قانون، و تنهایی یک رسم است.
4fasl
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 26
تاریخ عضویت: دوشنبه 29 فروردین 1384, 12:00 am
محل اقامت: قم
تماس:

پست توسط 4fasl »

بله ! من هم موافقم
وقتی امام علی (ع) می فرمایند یعنی اینکه وسعت فکر مهم ترین نکته برای موفقیت انسان هاست. وسعت فکر این نیست که چیزهای بزرگ تر بخواهیم ، بلکه باید چیزهای مهم تر را خواست. ما نباید سعی کنیم چیزهایی بیشتری بخواهیم بلکه باید چیزهای مهم را برگزینیم و مثل دوران کودکی به خرت و پرت های بیشتر فکر نکنیم .
چرا هر چه بزرگ تر می شویم بیشتر حسرت درس نخواندن ها رو می خوریم ، چون وسعت دیدمان کم بود.
پس ... از الان به فکر 10 سال و یا 30 سال آینده خود باشیم نه اینکه به فکر الان خود با چیزهای بیشتر باشیم.
آینده نگر بودن ملاک هست. و عامل موفقیت
اگر میخواهی مردم را رهبری کنی ، پشت سرشان حرکت کن.
Sita
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 10
تاریخ عضویت: شنبه 28 آبان 1384, 12:00 am

پست توسط Sita »

دوران نوجوونِی بهترین دوران زندگیه
حالا اینکه باچه دیدی بهش نگاه کنی مهمه

یکی همه ی نوجوونیش رو با هوس میگذرونه
یکی عاشق میشه :roll:
یکی دیگه هم اصلاً به این چیزها فکر نمیکنه
و....
.....................................................
من هم یه روزی عاشق بودم
اونقدر که همه جا اونو میدیدم
هر جایی که میرفتم چشمام دنبال اون می گشت
بغزم هر شب بایاد اون می شکست
هر شب ستاره هارو میشمردم. باستاره ها صحبت میکردم تا شاید صدامو بشنوه
ولی.......
دوستت دارم قدر یه دنیا
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

خداي من! چه به دور از کينه،

عشق و بزرگي ات را به من نشان دادي.

چه پر عطوفت، دست مهر بر سر آرزوي به تاراج رفته ام

کشيدي.

چه پر شور، اميد را در تاريکي فردايم دميدي.

خداي من! من شرم دارم...شرم.

تو تا اين اندازه به خيالم نزديک بودي من کور کورانه تو را

فرياد مي کردم؟!...

تو در من حل بودي و من تو را در دورها مي جوييدم؟!...

تو من بودي و من فارغ از حضورت، تن به سکوت داده

بودم؟!...

چه سرشار از هويت بودم و بي هويت مي نمودم...


چه از تو بودم و خود را جدا از تو مي پنداشتم.

من بودم اما گويي نبودن را باور کرده بودم.

و تو...

بودي و من بودنت را از ياد برده بودم...

شرم دارم... شرم.

از تو، حضورت، عشقت، سکوتت، صبرت، خدايي ات،...

شرم دارم... شرم.

من چه گويم که در واژه بگنجد؟ که هيچ واژه اي من را ياري

نمي کند.

خدايي ات را به نگاهم باوراندي، ...خداي من!

تنها همين.

خدايا با تمام وجودت ميخوامت و دوستت دارم
hasti_n
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 15
تاریخ عضویت: جمعه 1 مهر 1384, 12:00 am

پست توسط hasti_n »

خیلی خیلی ممنونم که می بینم که مدیران سایت هم به این قسمت علاقه مند شدند و امید زنده بودنم رو دو چندان می کنن.
تو این مدت که نبودم بعضی از دوستان پیغام گذاشته بودند که کجام ؟
اینکه کجام و چیکار می کردم مجالش نیست ولی میخوام بازم بنویسم:

چیزی که هست اینه که چرا آدما اینجورین و تا وقتی یکی کنارشونه اصلا نمی فهمن ؟ چرا تا وقتی که بهش میگیم دوست دارم باور نمی کنه ؟ چرا وقتی که بهش میگیم دوست دارم می پیچونه ؟
چرا وقتی که به کسی می گیم دوست دارم زود جو می گیرتش ؟ چرا ما خودمونو گم میکنیم ؟
مگه نمی شه فاصله ها رو شکست ؟ وقتی فاصله بین دلها شکسته می شه مگه فاصله مکانی معنا هم داره ؟
دیگه خسته شدم از این همه حرف عاشقانه . دیگه خسته شدم از این همه شعرای عاشقانه که همش تو نوارا گوش میدیم .
خیلی جالبه حکایت ما شده حکایت با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن ولی دیگه فایده نداره . دیگه نمی تونم تحمل کنم . دیگه همه چیز رو تموم می کنم. دیگه حتی وبلاگی که زمانی که از تو جدا شدم رو شروع به نوشتن کردی دیگه هرگز نمی خونم .
ای دی تو گذاشتم زیر ایگنور . ایمیلتو گذاشتم زیر ایگنور . عشقتو گذاشتم زیر ایگنور دیگه هم به شهر تو بر نمی گردم . شهری که دروغه .
شاید بگین چرا این حرفا رو اینجا می نویسم جوابشو همون تاپیک اول گذاشتم دیگه توضیح نمی دم.
موفق و پاینده باشید.
روزگار غریبیست نازنین
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

جدول عمر سیاه است و سفید، حل شود عاقبت از نور "امید"
الف و میم و ی دال، امید خوشتر از این کلمه کس نشنید
الفش اول ایثار و ادب، انقلاب دل و ایمان شدید
میم آن معرفت و مهر خدا، مدد از معنی قرآن مجید
حرف "ی" یکدلی و یکرنگی ، یاری و یاوری از نور امید
دال آن داشتن دست دِهش ، دوری از دامنه ی فکر پلید
جدول عمر چنین حل گردد، پُر کن ای دوست دل از نور"امــــید
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

دلم مي خواهد گريه كنم به حال زار اين دلم
دلم مي خواهد داد بزنم واسه رهايي از خودم
دلم مي خواهد پر بكشم به آسمون سفر كنم
روي ابرها بشينم به آدما نظر كنم
دلم مي خواهد داد بزنم همه جا فرياد بزنم
بگم ستاره گم شده خاموش و بي صدا شده
از عشقش جدا شده تازه مثل ما شده
بي نور و بي صدا شده داره حق حق ميكنه
اونم مي خواهد گريه كنه از اين دل بي همزبون
پيش خدا شكوه كنه آره دلش گرفته
مثل من سرشتش طالعش شوم شوم
اين دلش پر ز خون ميگن بهش غصه نخور
اينم يه جور حكمت حكمت اوني كه همي
PcBoyIr
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1534
تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
محل اقامت: مشهد
تشکر کرده: 1 دفعه
تشکر شده: 2 دفعه
تماس:

پست توسط PcBoyIr »

ناكرده گنه در اين جهان كيست بگو آنكس كه نكرد گناه چون زيست بگو من بد كنم و تو بد مكافات دهي پس فرق ميان من و تو چيست بگو
geloria
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 6
تاریخ عضویت: شنبه 13 اسفند 1384, 12:00 am
محل اقامت: شيراز
تماس:

پست توسط geloria »

هيچ كس تنهايي ام را حس نكرد
لحظه ويراني ام را حس نكرد
در تمام لحظه هايم هيچ كس
گريه پنهاني ام را حس نكرد
آن كه سامان غزلهايم از اوست
بي سروساماني ام را حس نكرد
خواستم جان گيرد اين دنياي من
هيچ دنيا فاني ام را حس نكرد
مي دونم كه خيلي تنهام ولي هميشه سعي كردم لمس كنم بدي را خوبي را ، زشتي و زيبايي را و هميشه به ياد داشته باشم كه شادمان كنم ديگران را
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “اشعار شما”