علائم الظهور شاه نعمت الله ولي

در این بخش می تونید سخنان بزرگان رو در زمینه های مختلف بخونید
موضوع جدید ارسال پست
alia_sin
کاربر جدید
کاربر جدید
پست: 1
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 1 دی 1388, 12:00 am

علائم الظهور شاه نعمت الله ولي

پست توسط alia_sin »

در اوايل سال 1358 بود که يک کتاب چند صفحه اي باعنوان علائم الظهور ازکلام شاه نعمت الله ولي به دستم رسيد وبا توجه به پيش بيني اتصال انقلاب اسلامي ايران به قيام حضرت مهدي مرا برآن داشت تا به نسخه هاي قديمي ديوان مراجعه تا صحت اشعار را بررسي نمايم و جالب بود که درهردوره نام پادشاهان مربوط به آن دوره از ديوان حذف گرديده بود به عنوان مثال در نسخه چاپ سنگي که در زمان ناصرالدين شاه قاجار چاپ شده بود نام وي و پادشاهان نزديک به وي حذف شده بود اما دوران پهلوي و از بين رفتن پادشاهي در ايران توسط فردي که شاه نعمت الله وي را نايب مهدي مينامد وجود داشت متاسفانه در يکي از تالارهاي گفتمان اين سايت و چند سايت ديگر قسمتهايي ازاشعار ديوان ازجمله آن قسمت که مربوط به فردي است که پادشاهي را درايران از بين مي برد حذف گرديده و برخي از ابيات جابجا شده لذا درذيل متن کامل اشعار از زمان محمد شاه قاجار به بعد آورده مي شود دوستاني که ميخواهند در باره آين اشعار تحقيق نمايند بهتر است از کتب خطي باقيمانده از دوره صفويه شروع نمايند :

قدرت کردگار مي بينم ***** حالت روزگار مي بينم
از نجوم اين سخن نمي گويم ***** بلکه از کردگار مي بينم
ازسلاطين گردش دوران ***** يک به يک را سوار مي بينم
هر يکي را به مثل ذره نور ***** پرتوي آشکار مي بينم
.........
..........
.........
بعداز آن ديگري فنا گرردد ***** شاه ديگر بکار مي بينم
که محمد بنام او باشد ***** تيغ او آب دار مي بينم
چهارده سال پادشاهي او***** دولتش کامکار مي بينم
سال کز مرغ مي شود پيدا ***** فوت او آشکار مي بينم
بعداز آن ديگري فنا گرردد ***** شاه ديگر بکار مي بينم
ناصرالدين به نصرت دوران ***** چارده هشت سال مي بينم
روز جمعه زشهر ذيقعده ***** تن او در مزارمي بينم
شاه ديگر بکار مي آيد ***** شاهيش ناگوارمي بينم
چهارشنبه زشهر ذيقعده ***** مرگ او آشکار مي بينم
بعدازآن ديگري فنا گرردد ***** پسرش يادگار مي بينم
غين وده دال چون گذشت ازسال***** بوالعجب روزگارمي بينم ////////(1350 هجري قمري)
گرد آيينه است سير جهان ***** گرد ورنگ وغبار مي بينم
شه چو بيرون رود زجايگاهش ***** شاه ديگر بکار مي بينم /////////(خروج احمدشاه وآغازسلطنت رضاخان)
احتساب وحساب درعهدش ***** سست وبي اختيار مي بينم
ظلم پنهان خيانت وتزوير ***** براعاظم شعار مي بينم
دولتش بي حساب ميدانم ***** مکنتش بي حساب مي بينم
درحقيقت شهي بود ظالم ***** عاري از گيرودار مي بينم
علماي زمان او دائم ***** همه را تارومار مي بينم
دايم اسبش بزير زين طلا ***** کمتران را سوار مي بينمم
جنگ سختي شود تمام جهان ***** کوه وصحرا تبار مي بينم /////// (جنگ جهاني دوم)
کاروبار زمانه وارانه ***** قحط و هم ننگ وعارمي بينم //// (قحطي وحضورنيروهاي اشغالگردرايران)
عدل وانصاف در زمانه وي ***** همچو هيمه بنار مي بينم
کهنه رندي به کار اهريمني ***** اندرين روزگار مي بينم ///////// (اشاره به استعمار انگلستان)
معتصف برصفات سلطان است ***** ليک من گرگ وار مي بينم
جون دو ده سال پادشاهي کرد ***** شهيش را تبار مي بينم ///////// ( تبعيد رضا شاه ازايران)
پسرش چون به تخت بنشيند ***** بوالعجب روزگار مي بينم /////// ( آغاز سلطنت محمد رضا)
غارت وقتل مردم ايران ***** دست خارج بکار مي بينم
نوجواني مثال سروبلند ***** رستمش بنده وارمي بينم
درامورشهي است بي تدبير***** ليکنش بخت يار مي بينم
بس فرو مايگان بي حاصل ***** حامل کاروبار مي بينم
شور وغوغاي دين شود پيدا ***** سر بسر کارزار مي بينم ////////// (انقلاب اسلامي)
دولت مردو زن رود به فنا ***** حال مردم فکار مي بينم
بعداز آن شاهي از ميان برود ***** دولتي پايدار مي بينم
نايب مهدي آشکار شود ***** نوع عالي تبار مي بينم ///////// ( امام خميني وتشکيل جمهوري اسلامي)
پادشاهي تمام دارنده ***** سروري با وقار مي بينم
بندگان جناب حضرت او ***** سر بسر تاجدار مي بينم ///////// (اشاره به رئيس جمهور در ايران)
تا چهل سال اي برادر جان ***** دور آن شهريار مي بينم
دور ايشان تمام خواهد شد ***** لشگري راسوار مي بينم
قائم شرع آل پيغمبر ***** بجهان آشکار مي بينم
(م ح م د) مي خوانند ***** نام آن نامدار مي بينم
در کمربند آن سپهر وقار ***** تيغ چون ذوالفقار مي بينم
سمت مشرق زمين طلوع کند ***** گور دجال زار مي بينم
رنگ يک چشم او بچشم کبود ***** خري بر خر سوار مي بينم
هر قدم ازخرش بود ميلي ***** دورگردون غبارمي بينم //////////// (منظورامواج راديويي وماهواره ها است)
آل سفيان همه طلوع کنند ***** همه کس را فکار مي بينم
هم مسيح از سما فرود آيد ***** پس کوفه غبار ميبينم
آل سفيان تمام کشته شوند ***** با هزاران سوار مي بينم
از دم تيغ عيسي مريم ***** قتل دجال زار ميبينم
مسکنش شهرکوفه خواهد بود ***** دولتش پايدار مي بينم
زينت شرع دين از اسلام ***** محکم واستوار مي بينم
کار داران نقد اسکندر ***** همه در راه کار مي بينم
نه درودي بخود همي گويم ***** بلکه از سر يار مي بينم
نعمت الله نشسته در کنجي ***** همه را در کنار مي بينم


من کلام ايضاً

قدرت کردگار ميبينم ***** حالت روزگار مي بينم
از نجوم اين سخن نمي گويم ***** بلکه از کردگار مي بينم
غ ش دال چون گذشت ازسال ***** بوالعجب روزگار مي بينم /////////// (1304 هجري قمري)
ازشهنشاه ناصرالدين شاه ***** شيوني بيمدار مي بينم
در شب شنبه ماه ذيقعده ***** تن او بر کنار مي بينم
بعد از آن شه مظفرالدين را***** تو بدان برقرار مي بينم
از الف تا بدال مي گويم ***** شاهيش را مدار مي بينم
چون گذشت از سرير دولت او ***** تو ببين من دو بار مي بينم
درخراسان ومصروشام وعراق ***** فتنه و کارزار مي بينم
جنگ و آشوب و فتنه بسيار ***** در يمين و يسار مي بينم
غارت وقتل لشگر بسيار ***** درميان وکنار مي بينم
بعدازاين شه چورفت از پايان ***** سيدي تاجدار مي بينم
نايب مهدي آشکار شود ***** بلکه من آشکار مي بينم
متصف بر صفات سلطانست ***** ليک درويش وار مي بينم
بلکه ويرانه اي پرازگنج است ***** کش سعادت شعار مي بينم
دوش شيخ عابد ثاني ***** هم جنيد اعتبار مي بينم
همچو مولي جلال الدين مولا ***** شمس تبريزوار مي بينم
گوهر شبچراغ بهرکمال ***** آن در شاهوار مي بينم
با کرامات جامع آداب ***** آصف روزگار مي بينم
بندگان جناب حضرت او ***** سربه سر تاجدار مي بينم
از قماش متاع چين و فرنگ ***** عالمي چون نگار مي بينم
بر فلک رفته معني قرآن ***** صورتش زرنگار مي بينم
دور آن چون شود تمام بکام ***** پسرش يادگار مي بينم
بعد ازآن خود امام خواهد بود***** صاحب ذالفقار مي بينم
پادشاه تمام دانايي ***** سروري با وقار مي بينم
صورت وسيرتش چو پيغمبر ***** علم وحلمش تمام مي بينم
ترک اغيار مست مي نگرم ***** ختم روز خمار مي بينم
زينت شرع ورونق اسلام ***** محکم واستوار مي بينم
گنج کسري و نقد اسکندر ***** همه بر روي کار مي بينم
نعمت الله نشسته در کنجي ***** همه را در کنار مي بينم


1


موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “سخنان بزرگان”