من ، مرگ را

محلی برای ارسال نثرهای شما
موضوع جدید ارسال پست
shaghayegh
حق آبو گِل داره!
حق آبو گِل داره!
پست: 460
تاریخ عضویت: شنبه 25 مرداد 1382, 12:00 am

من ، مرگ را

پست توسط shaghayegh »

اينك موج سنگين گذرزمان است كه در من مي گذرد.
اينك موج سنگين زمان است كه چون جوبار آهن در من مي گذرد.
اينك موج سنگين زمان است كه چو نان دريائي از پولاد و سنگ در من مي گذرد.
***
در گذر گاه نسيم سرودي ديگرگونه آغاز كرده ام.
در گذرگاه باران سرودي ديگرگونه آغاز كرده ام.
در گذر گاه سايه سرودي ديگرگونه آغاز كرده ام.
نيلوفر و باران در تو بود
خنجر و فريادي در من.
فواره و رؤيا در تو بود
تالاب و سياهي در من.
در گذرگاهت سرودي دگر گونه آغاز كردم.
***
من برگ را سرودي كردم
سر سبز تر ز بيشه
من موج را سرودي كردم
پرنبض تر ز انسان
من عشق را سرودي كردم
پر طبل تر زمرگ.
سر سبز تر ز جنگل
من برگ را سرودي كردم
پرتپش تر از دل دريا
من موج را سرودي كردم
پر طبل تر از حيات
من مرگ را
سرودي كردم.

*****
احمد شاملو


به ياد آرزوهايي كه مي ميرند سكوتي مي كنم سنگين تر از فرياد
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “نثر”