اي عشق
-
- حق آبو گِل داره!
- پست: 460
- تاریخ عضویت: شنبه 25 مرداد 1382, 12:00 am
اي عشق
اي عشق، شكسته ايم، مشكن ما را
اينگونه به خاك ره ميفكن ما را
ما در تو به چشم دوستي مي بينيم
اي دوست مبين به چشم دشمن ما را
*******
فريدون مشيري
اينگونه به خاك ره ميفكن ما را
ما در تو به چشم دوستي مي بينيم
اي دوست مبين به چشم دشمن ما را
*******
فريدون مشيري
به ياد آرزوهايي كه مي ميرند سكوتي مي كنم سنگين تر از فرياد
-
- کاربر فعال
- پست: 118
- تاریخ عضویت: یکشنبه 18 مرداد 1383, 12:00 am
- محل اقامت: مشهد
- تماس:
تبريك ميگم شقايق خانوم
سليقه خيلي قشنگي دارين
اما چرا مشكيه ؟
منظورم اين شعر نيست . از شعراي كه شما نوشتين ديدم كه
يه جورايي مشكي فكر نميكنين (فقط خواهش ميكنم كه برداشت منفي نكنين چون به نظر من عشق مشكي قشنگ ترين نوع عشقه و نميخوام سو تفاهم بشه) دوست دارم نظرتون رو راجع به اين شعر بگين.ممنون ميشم:
در بی خبری از تو صد مرحله من پيشم
تو بی خبری از من ، من بی خبر از خويشم
سليقه خيلي قشنگي دارين
اما چرا مشكيه ؟
منظورم اين شعر نيست . از شعراي كه شما نوشتين ديدم كه
يه جورايي مشكي فكر نميكنين (فقط خواهش ميكنم كه برداشت منفي نكنين چون به نظر من عشق مشكي قشنگ ترين نوع عشقه و نميخوام سو تفاهم بشه) دوست دارم نظرتون رو راجع به اين شعر بگين.ممنون ميشم:
در بی خبری از تو صد مرحله من پيشم
تو بی خبری از من ، من بی خبر از خويشم
"I love you not because of who you are,
but because of who I am when I am with you."
but because of who I am when I am with you."
-
- مدیر سایت
- پست: 1315
- تاریخ عضویت: سهشنبه 29 شهریور 1384, 12:00 am
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
- تماس:
عشق هرجا رو كند آنجا خوش است
گر به دريا افكند دريا خوش است
گر بسوزاند در آتش دلكش است
اي خوشا آن دل كه در اين آتش است
تا بيني عشق را آيينه وار
آتشي از جان خاموشت برآر
هر چه مي خواهي به دنيا نگر
دشمني از خود نداري سخت تر
عشق پيروزت كند بر خويشتن
عشق آتش مي زند در ما و من
عشق را درياب و خود را واگذار
تا بيابي جان نو خورشيدوار
عشق هستي زا و روح افزا بود
هر چه فرمان مي دهد زيبا بود
گر به دريا افكند دريا خوش است
گر بسوزاند در آتش دلكش است
اي خوشا آن دل كه در اين آتش است
تا بيني عشق را آيينه وار
آتشي از جان خاموشت برآر
هر چه مي خواهي به دنيا نگر
دشمني از خود نداري سخت تر
عشق پيروزت كند بر خويشتن
عشق آتش مي زند در ما و من
عشق را درياب و خود را واگذار
تا بيابي جان نو خورشيدوار
عشق هستي زا و روح افزا بود
هر چه فرمان مي دهد زيبا بود
علي شفق
-
- مدیر سایت
- پست: 1534
- تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
- محل اقامت: مشهد
- تشکر کرده: 1 دفعه
- تشکر شده: 2 دفعه
- تماس:
تو نیستی و صدای تو هوای خوب این خونه اس
صدای پای عطر گل صدای عشق دیوونه اس
تو از من دور و من دلتنگ تو آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده یکی خندون یکی گریون
همیشه قصه این بوده تو یک لحظه، تو یک دیدار
یک زخم از زهر یک لبخند تمام عمر فقط یکبار
پس از اون زخم پروردن پس از اون عادت وتکرار
ولی نصف یه روح این ور یه نیمه اون ور دیوار
خودت نیستی صدات مونده صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده فقط از تو همین مونده
نفس های عزیز من صدای پای شب بوهاس
صدای باد و بوی نخل هوای شرجی دریاس
سکوت اینجا صدای تو هوا اینجا هوای تو
پر از تکرار این حرفم: دلم تنگه برای تو
همیشه غصه این بوده یا مرگ قصه، یا آدم
ته دریاچه های عشق می جوشند چشمه های غم
همیشه عشق یعنی ابر غروب و غربت بارون
تو در من جوشش شعری صدای این لب ویرون
صدای پای عطر گل صدای عشق دیوونه اس
تو از من دور و من دلتنگ تو آبادی و من ویرون
همیشه قصه این بوده یکی خندون یکی گریون
همیشه قصه این بوده تو یک لحظه، تو یک دیدار
یک زخم از زهر یک لبخند تمام عمر فقط یکبار
پس از اون زخم پروردن پس از اون عادت وتکرار
ولی نصف یه روح این ور یه نیمه اون ور دیوار
خودت نیستی صدات مونده صدات چشمامو گریونده
دلم روی زمین مونده فقط از تو همین مونده
نفس های عزیز من صدای پای شب بوهاس
صدای باد و بوی نخل هوای شرجی دریاس
سکوت اینجا صدای تو هوا اینجا هوای تو
پر از تکرار این حرفم: دلم تنگه برای تو
همیشه غصه این بوده یا مرگ قصه، یا آدم
ته دریاچه های عشق می جوشند چشمه های غم
همیشه عشق یعنی ابر غروب و غربت بارون
تو در من جوشش شعری صدای این لب ویرون
-
- مدیر سایت
- پست: 1534
- تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
- محل اقامت: مشهد
- تشکر کرده: 1 دفعه
- تشکر شده: 2 دفعه
- تماس:
عشق يعني خاطرات بي غبار
دفتري از شعر و از عطر بهار
عشق يعني يك تمنا , يك نياز
زمزمه از عاشقي با سوز و ساز
عشق يعني چشم خيس مست او
زير باران دست تو در دست او
عشق يعني ملتهب از يك نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق يعني عطر خجلت شور عشق
گرمي دست تو در آغوش عشق
عشق يعني "بي تو هرگز پس بمان "
تا سحر از عاشقي با او بخوان
عشق يعني هر چه داري نيم كن
از برايش قلب خود تقديم كن
دفتري از شعر و از عطر بهار
عشق يعني يك تمنا , يك نياز
زمزمه از عاشقي با سوز و ساز
عشق يعني چشم خيس مست او
زير باران دست تو در دست او
عشق يعني ملتهب از يك نگاه
غرق در گلبوسه تا وقت پگاه
عشق يعني عطر خجلت شور عشق
گرمي دست تو در آغوش عشق
عشق يعني "بي تو هرگز پس بمان "
تا سحر از عاشقي با او بخوان
عشق يعني هر چه داري نيم كن
از برايش قلب خود تقديم كن
-
- مدیر سایت
- پست: 1315
- تاریخ عضویت: سهشنبه 29 شهریور 1384, 12:00 am
- محل اقامت: آنجا که دل خوش است
- تماس:
رفتم مرا ببخش و مگو او وفا نداشت
راهي بجز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم كشانده بود
رفتم كه داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشكهاي ديده ز لب شستشو دهم
رفتم كه نا تمام بمانم در اين سرود
رفتم كه با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو كه چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشي و ظلمت چو نور صبح
بيرون فتاده بود يكباره راز ما
رفتم كه گم شوم چو يكي قطره اشك گرم
در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
رفتم كه در سياهي يك گور بي نشان
فارغ شوم كشمكش و جنگ زندگي
من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده هاي وحشي طوفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم
اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز
ديگر سراغ شعله آتش زمن مگير
مي خواستم كه شعله شوم سركشي كنم
مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير
روحي مشوشم كه شبي بي خبر ز خويش
در دامن سكوت بتلخي گريستم
نالان ز كرده ها و پشيمان ز گفته ها
ديدم كه لايق تو و عشق تو نيستم
راهي بجز گريز برايم نمانده بود
اين عشق آتشين پر از درد بي اميد
در وادي گناه و جنونم كشانده بود
رفتم كه داغ بوسه پر حسرت ترا
با اشكهاي ديده ز لب شستشو دهم
رفتم كه نا تمام بمانم در اين سرود
رفتم كه با نگفته بخود آبرو دهم
رفتم ‚ مگو ‚ مگو كه چرا رفت ‚ ننگ بود
عشق من و نياز تو و سوز و ساز ما
از پرده خموشي و ظلمت چو نور صبح
بيرون فتاده بود يكباره راز ما
رفتم كه گم شوم چو يكي قطره اشك گرم
در لابلاي دامن شبرنگ زندگي
رفتم كه در سياهي يك گور بي نشان
فارغ شوم كشمكش و جنگ زندگي
من از دو چشم روشن و گريان گريختم
از خنده هاي وحشي طوفان گريختم
از بستر وصال به آغوش سر هجر
آزرده از ملامت وجدان گريختم
اي سينه در حرارت سوزان خود بسوز
ديگر سراغ شعله آتش زمن مگير
مي خواستم كه شعله شوم سركشي كنم
مرغي شدم به كنج قفس بسته و اسير
روحي مشوشم كه شبي بي خبر ز خويش
در دامن سكوت بتلخي گريستم
نالان ز كرده ها و پشيمان ز گفته ها
ديدم كه لايق تو و عشق تو نيستم
علي شفق
-
- مدیریت تالارگفتمان
- پست: 2836
- تاریخ عضویت: شنبه 26 آذر 1384, 12:00 am
- تشکر کرده: 13 دفعه
- تشکر شده: 8 دفعه
عشق يعني مستي و ديوانگي
عشق يعني با جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده با چشمان تر
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني چون محمد پا به راه
عشق يعني همچو يوسف قعر چاه
عشق يعني بيستون کندن به دست
عشق يعني زاهد اما بُـت پرست
عشق يعني همچو من شيدا شدن
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني يک شقايق غرق خون
عشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني يک تبلور يک سرود
عشق يعني يک سلام و يک درود
عشق يعني با جهان بيگانگي
عشق يعني شب نخفتن تا سحر
عشق يعني سجده با چشمان تر
عشق يعني در جهان رسوا شدن
عشق يعني اشک حسرت ريختن
عشق يعني لحظه هاي التهاب
عشق يعني لحظه هاي ناب ناب
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني ديده بر در دوختن
عشق يعني در فراقش سوختن
عشق يعني چون محمد پا به راه
عشق يعني همچو يوسف قعر چاه
عشق يعني بيستون کندن به دست
عشق يعني زاهد اما بُـت پرست
عشق يعني همچو من شيدا شدن
عشق يعني قطره و دريا شدن
عشق يعني يک شقايق غرق خون
عشق يعني درد و محنت در درون
عشق يعني يک تبلور يک سرود
عشق يعني يک سلام و يک درود
-
- مدیر سایت
- پست: 1534
- تاریخ عضویت: دوشنبه 20 تیر 1384, 12:00 am
- محل اقامت: مشهد
- تشکر کرده: 1 دفعه
- تشکر شده: 2 دفعه
- تماس:
ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به اسمان نگاه کن کسي هست که عاشقانه تو را مي نگرد و منتظر توست اشکهاي تو را پاک مي کند و دستهايت را صميمانه مي فشارد تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت به ياد داشته باش هر وقت دلتنگ شدي به اسمان نگاه کن و اگر باور داشته باشي مي بيني ستاره ها هم با تو حرف ميزنند باور کن که با او هرگز تنها نيستي هرگز فقط کافي است عاشقانه به اسمان نگاه کني