من پسر تمام مادران زمينم

شعرهای خود را در این انجمن ارسال کنید و در مورد اشعار به تبادل نظر بپردازید
موضوع جدید ارسال پست
ali-msh
مدیر سایت
مدیر سایت
پست: 1315
تاریخ عضویت: سه‌شنبه 29 شهریور 1384, 12:00 am
محل اقامت: آنجا که دل خوش است
تماس:

من پسر تمام مادران زمينم

پست توسط ali-msh »

شعر رو بايد با دل خوند نه با چشم
-
هيوا مسيح :...
و حالا چه قدر دلم پر از گرفتن است
براي تمام سكوت مادران...

----------------------------------------
آينه ي روبروي من از ياد نمي رود
كجابايد از تماشا برخيزم
و سايه ي دورترين درخت جهان را
به تهي خانه هاي تا دوردست آسمان بياورم ؟
كجا بايد از تماشا برخيزم ؟
چه قدر درخت ، در هميشه ي ايندشت ها تنهاست
چه قدر راه ، مرا تا مردمان پراكنده برد
تقصير جاده هاست
كه مردمان پراكنده دورند
تقصير چشمه هاست
كه مردمان پراكنده دور مي ميرند
مردمان آن سوي نمي دانم كي باران ريز
مردمان اين سوي نمي دانم كي آفتاب در
مردماني كه چه قدر سكوت كردند و آنها فقط سكوت كردند
حالا به زيارت تنهاترين درخت جهان مي روم
من به شيوه پدر
با گام هاي مقدس به راه افتادم
و حالا چه قدر نزديك زيارتم
و حالا چه قدربه سايه ي تنهاترين درخت شهيد مي رسم
كه سكوت مادران زمين را تاب آورده است
من به سكوت تمام مادراني مي روم
كه جاده هاي بي آمدن
تا چشم هاي خيسشان رفته است
من پسر تمام مادران زمينم
كه در تكرار راه
دورترين جاده ها را بيدار مي كنم
و حالاي چشم انتظاري مادران نقاب و باد در پيراهن
كنار لمس جنوبي ترين ليموي تر
براي تمام آن سالها سكوت
حرف جاده هاي نرفته را آورده ام
و حالا چه قدر دلم پر از گرفتن است
براي تمام سكوت مادران
كه پشت پرچين روسري هاي پرگره مردند
چه قدر دلم پر است
آينه ي روبروي من از ياد مي رود ؟
دارم چه قدر افشا مي شوم
سكوت مادران زمين
تقصير نرفتن و تكرار آينه اي است
كه روبروي من
آينه پر از حرف جاده هاي نرفته
آينه پر از تماشاي جهان است
حالا كه به شيوه پدر
به راه آفتاب در آمدم
تقصير آينه هاست
كه مردمان پراكنده دور مي ميرند


علي شفق
موضوع جدید ارسال پست

بازگشت به “شعر”