صحرا صحرا دويده ام... سرگردان از پي تو
دريا دريا گذشته ام ... در توفان از پي تو
دست از دنيا كشيده ام بي سامان از پي تو.از من از ما رميده ام ... دست افشان از پي تو.0گيسوي تودام بلا ... ابروي تو تير فناء درد است دواي دل. روي تو بهشت برين... موي تو بنفشه ترين... زنجير به پاي دل.
دنيا دنيا گشته ام...به بوي تو.پنهان پيدا گرم گفتگوي تو. هر سو.هر جا روي من يه سوي تو. دردا! دردا! كي رسم به موي تو. دستم بر دامن تو... بوي پيراهن تو ... سوي چشم عاشقان ياس و سوسن شكفد. دامن دامن شكفد با يادت ز باغ جان.
ديگر افتاده ام از پا در اين صحرا! در راهم صخره و خارا خارا خارا.... چون كشتي در دل توفان يارا يارا... درياب اي ساحل دريا! مارا مارا...
شب و سحر به نام تو ترانه مي خوانند... به شوق يك سلام تو هميشه مي مانند.......
بقاي صفاي وفاي شما...
عشق تو...
-
- حق آبو گِل داره!
- پست: 460
- تاریخ عضویت: شنبه 25 مرداد 1382, 12:00 am
-
- کاربر جدید
- پست: 2
- تاریخ عضویت: چهارشنبه 16 آذر 1384, 12:00 am