عصر ساکت دوشنبه است
شنبه روز دیدن تو بود
باز هم دو روز دیر کرده ای
من دلم هزار راه رفته است
باز هم مرا در انتظار دیدنت پیر کرده ای
قصه ای ست
بی خیالی تو ، انتظار من
* * *
شاید او مریض بوده است
کوچ کرده است
یا تصادفی...
نه !
باز هم می آیی و بهانه ای بار می کنی
و مرا ،
روی موج های بی خیالی خودت
سوار می کنی
من از دروغ های شاخدار تو کیف می کنم
***
تق تق تق
صدای در است
آن دلی که هزار راه رفته بود ، بازگشته است